همینکه به ما میرسه رو میکنه به الناز و میگه خانوم لطفا موهاتون رو بیشتر بپوشونید. قسمت زیادی از صورتشو با چادر پوشونده.بهش نمیاد از اون خشک مذهبا باشه.چون اگر بود به موهای من یا شلوار کوتاه النازم گیر میداد.الناز میپرسه مامورید؟ میگه:نه مگه حتما باید مامور باشم؟ الناز میگه خب عقیده هرکسی فرق میکنه.زنه می پرسه مگه دین شما اسلام نیست؟ الناز میگه نه اون اسلامی که شما قبول دارید؟ زنه میگه قران رو که دیگه قبول دارید؟ میگه توی همون قران نوشته زن ها باید حجابشونو حفظ کنن ( خوب میدونم الناز کله شق تر و کم اگاه تر از اونیه که منطقی بحث کنه) رو به زنه میگه این تفسیر ها مال اعراب اونم زمان جاهلیت بوده نه الان و راهشو میگیره میره. خوب از چهره ی نیمه پیدای زنه میخونم که هم دلخور شده هم متاسف. الناز با حرفاش میفهمونه که از فوضولی زنه عصبانیه در عین حال (به حمایت از خودش) ذوق به اصطلاح دفاع خودش میکنه...
اصلا قضاوت نمی کنم که حرف کدوم درست بوده و کدوم غلط.تنها به این فکر می کنم که اگه جای الناز بودم بهتر برخورد میکردم...این برخورد بهتر لزوما به معنای تایید حرفای اون زن نیست.
توی این یه روزی که بعد از چند سال بیشترین زمانی حساب میشد که با دوست فدیمیم بودم، فهمیدم که چقدر الناز تلاش میکنه که خودش نباشه و به رنگ دخترها و ادمهایی در بیاد که اصلا از جنس اون نیستن حتی توی عقایدش.اینو از تلاش زیادی که واسه تابلو بودن میکنه هم میشه فهمید.اون عوض شده و خودش اسمشو میذاره پختگی...
به این فکر می کنم که برخورد خونواده ها با بچه هاشون و تعصب ها و لجبازی هایی که گاها مزتکب میشن چقدر میتونه روی عقیده و رفتار و شخصیتی که بعدا از اونا شکل میگیره موثر باشه...
سلام
منم با حرفات موافقم
ولی چه باید کرد
دوستت دارم
بابای
عزیز دلم
اول باید بهم بگی دوست پسرت چه تیپیه
مذهبیه-جلفه-قرتیه-ساکته-وراجه-هیکلیه-...
دوستت دارم
بابای
با سلام
وبلاگ خوب و جالبی دارید.جالب تر هم میشه اگر با یک سایت تبادل لینک کنیدو بازدید خود را از این که است بالا ترببرید
اگر مایل به تبادل لینک با ما هستید ما را با نام '۩۞۩ مرکز ترفند '۩۞۩ لینک کنید.
و بعد به ما خبر دهید تا شما را با هر نامی می خواهید لینک کنیم.
موفق باشید استارفند
در مورده الناز باید بگم که شاید اونم در نظره خودش بهترین برخورد رو با اون خانوم کرده و کسی نمیتونه از کاره اون ایراد بگیره چون همیشه بهترین برخورد یه چیزه نسبیه برا هر کس!
---
اومدم اینو بگم که نه جانم!! خبره تاهل من و آقار زیپ رو به این زودیا نمیشنوی!! هنو هیچی معلوم نی! در مورده سن هم باید بگم من ۲۰ ساله هستم و اقای زیپ ۲۳ ساله! کوچیکیم هنو برا این حرفا!! فقط حرف زدنه آقای زیپ به این دلیل بود که به بابا بگه قصده بدی نداره... همین! :دی
شاید الناز باید طور دیگه ای نگاه کنه .. چرا با خودش حرف نمی زنی اگه دوستشی شاید بتونی کمکش کنی شاید از تو قبول کنه اگه منطقی باشی..
همیشه تقصیر خانواده ها نیست بچه ها متفاوتند .. یه دوست دارم بهم میگه هر کسی جای تو بود لج می کرد .. (تازه خونواده ی من اون طوری بدفرم هم نیستن ولی مثلا به نظر دوست من خیلی سخت گیرن لابد! .. :) )
مشکل همین جاست دیگه ! هر کی تو این مملکت زندگی می کنه «باید» مسلمون باشه !! عجبا . . . ! اسمشم گذاشتن مملکت آزاد !
نمیتونم دوستت را از اتهامات مبرا کنم. اونم تقصیر داره. یه تقصیری که خیلی از ما ایرانی ها داریم : فکر نمی کنیم! تابلو بودن، به نظر من ، برای جذب اون جونور هایی خوبه که من اسمشونو آدم نمی ذارم . نمی دونم دوستتون چی فکر می کنه، قصد جسارت هم ندارم، ولی باید بهش بگی که راه جالبی پیش نگرفته. من خودم سمت دخترای تابلو جذب نمیشم. به نظر من جلف بودن، با خواستنی بودن «زمین تا آسمون» فرق می کنه. به تنها کسی که تو این ماجرا نمی تونم خرده بگیرم، اون پیرزنه ! دیگه از اون گذشته که بخوایم اعتقاداتش رو عوض کنیم، اون با این اعتقادات به دنیا اومده، بزرگ شده ، زندگی کرده. دیگه برای تغییر دادنش دیره.
من جای دوستت بودم یکی هم تو دهنش میزدم که تو کار من دخالت کرده، حالا تو میگی با همچین حیوونی بهتر از دوستت رفتار میکردی؟